باکی زگنه وا اسفا هیچ نداری
در محضر حق شرم وحیا هیچ نداری
گرصرف کنی یکسره عمرت به معاصی
جزنامه سیاه روزجزا هیچ نداری
گند گنهت تا به سماوات رسیده
شرمی زچه ازآل عبا هیچ نداری
آخرتو از این راه کثافات چه بردی
ره تا نبری راه هدی هیچ نداری
گرگام نهی در ره ابلیس تبه کار
غیر از ندم وجرم وخطا هیچ نداری
اعراض نما ازگنه ودام شیاطین
برگرد بیا غیرخدا هیچ نداری
شعر:سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی